در غم «فضایل»!

فضایل نام و عنوان آشنایی است که بسیاری از ما هر روز با بسیاری از آنها-اقلا- درحد لفظ مواجهیم. این واژه در بعد معنای لفظی به صفاتی اطلاق میشود که وجود آنها برای انسان مزیتی بشمار میرود و شاید به همین جهت نیز بدان فضل و فضیلت گفته میشود که خود بمعنی اضافی و زیادی است.

اما اگر از مرحله الفاظ و شنیده ها وارد میدان عمل شویم قضیه دقیقا برعکس آن چیزی است که قبلا شاهدش بوده ایم! یعنی در این مرحله کمترین چیزی که با آن مواجهیم همین فضایل است. کمی آن چنان است که گویا به فقدان آن مبتلا شده و در سوگش نشسته ایم! امروز میخواهم برای این بعد قضیه بنویسم!

بسیاری از ما چه عوام و چه خواص و چه دانشگاهی و چه حوزوی و حتی چه مسلمان و غیر مسلمان و چه غربی و چه شرقی و... آنقدر از فضایل انسانی میدانیم که میتوانیم ساعتها روی آنها بحث و تبادل نظر و چه بسا اظهار نظر(نظریه پردازی!) کنیم،‌ اما خدا نیارد روزی را که از عمل بپرسند! یا درجای از کار مان که واقعا می لنگیم اشکالی بگیرند، آنگاه به صد زبان وبیان تلاش در توجیه فضایل نموده حاضریم حتی فضیلت را از فضیلت بودنش بیندازیم ولی زیر بار این اشکال و... قرار نگیریم. گویا همین امروز را داریم و بس! نه فردائی و نه حساب و کتابی و...

دوستی می پرسد: ما در عرصه فضایل چنانیم که توصیف کردی. اما غربیان و برخی دیگر از ملل را بهتر است گفته شود متهم به گریز از فضایل کرده باشی چه آنکه آنها به شدت عامل به علم شان و مزین به زینت اخلاق عملی، اقلا بیشتر از ما مسلمانان!

این سخن ظاهرا درست است ولی مغالطه آمیز، زیرا چنین نظری از آنجا اظهار که این یاران و دوستان به ظواهر اعمال توجه کافی اعمال داشته ولی ریشه ومنشا آنها را نادیده گرفته است. وقتی سخن از فضایل انسانی است، سخن در آنجاست که کسی بخاطر این فضایل از مزیت های و نیز امتیازات مادی ای که ممکن است شامل حالش بشود چشم پوشی نموده و خودش را در خدمت چنین فضایلی قرار دهد اما اگر من باکسی باین دلیل برخورد خوبی داشتم که او نیز با من خوبی کند، چنین چیزی فضیلت بشمار نرفته معاملت بحساب آید! و این معامله در همه جا میتواند وجود داشته باشد حتی در میان حیوانات! وضعیتی که در بسیاری از کشورهای دنیا حاکم است از آفریقا گرفته تا هند تا پاکستان و تا افغانستان و... حکایت از آن دارد که منافع پیشتر از اخلاق و بیشتر از آن دخالت دارد!

فضایل یعنی اموری که بدون هیچ چشم داشتی و بمنظور رعایت وجدان و نیز انسانیت بمنصه ظهور آید. و اگر چنین نباشد فضیلت نیست.

در فضایل، انسان ها باهم معامله ندارند که بگویند چنین نیکی ای میکنم تا چنان خوبی ای ببینم واگر روزی خوبی ندید از کار نیکی که کرده پشیمان شود و برانجام آن متاسف. اینجا اصل بر بی توقعی است بر خلاف معامله که نه تنها ریشه در توقع دارد بلکه در بسیاری از موارد توقعی که از طرف میرود چندین برابر کاری است که برایش انجام شده است! در چنین مواقعی است که افراد پر توقع از اینکه توقع شان بر آورده نشده پیش این و آن گلایه برده و شکایت میکند که در حق فلانی-نمک نشناس- نیکی کردم ولی او با من بدی کرد، مرادش از بدی آنکه چند برابر آنچه من کردم را در حق من انجام نداد!

بهر حال از "غم فضایل" و در واقع سوگ آن میگفتم و اینکه چرا کمیاب است و چرا ما آدمیان هرروز بیشتر از دیروز از این گونه کارهای انسانی فاصله میگریم؟ آیا این کارهای ریشه در علم مان دارد یا عمل مان؟ یعنی ما نمیدانیم فضیلت چیست و رذیلت چه و دلیل مرتکب شان میشویم یا نه، میدانیم ولی کم حوصلگی و... ما را بدان مبتلا میکند؟

در پاسخ به این پرسش باید هرکسی از طرف خودش جوابگو باشد همانگونه که در قیامت نیز چنین است. ما میتوانیم به تعبیر مرحوم اقبال لاهوری آینه ای بسیمای خویش بگیریم و خود را وارسی وبررسی نموده و در واقع قیامتی پیشینی برپا نموده از خودمان حساب و کتاب پس بگیریم که چه ها میکنیم و چرا میکنیم؟ اقبال توصیه میکند که:

 ز قرآن پیش خود آئینه آویز

 دگرگون گشته ای از خویش بگریز

 ترازویی بنه کردار خود را

 قیامت های پیشین را بر انگیز!

ما در یک نوشتار جداگانه لیستی از برخی از فضایلی که قرآن و نیز ائمه دین و دانشمندان اسلامی  برآنها تاکید دارند خواهیم آورد تا دیده شود زمینه چنین حساب و کتاب و در واقع برپایی قیامت صغرا (قیامت کوچک) چگونه ممکن است فراهم آید.  

تا آن زمان بدرود.

نظرات 1 + ارسال نظر

باسلام به محضر برادر عزیز و فاضل آقای نظری . واقعا غمنامه زیبایی برای فضایل نگاشته اید. بنده هم یک فاتحه نثارش کردم. و برایش طلب آمرزش نمودم. راستی چه خوب بوده آنوقتی که آن مرحوم در میان بشریت حضور داشته است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد