با این اوصاف هر گناهی میخواهی مرتکب شو!

 

مدتی است که آهنگ سفر نموده ولی از رفتن مانده ام. نه دلی در بند کتاب دارم تا چیزی بخوانم و نه هم حواس جمعی که چیزی بنویسم! و نه حتی انگیزه اینکه به سایت های مورد علاقه که روزگاری روز دو سه بار سر میزدم مراجعه کنم، برایم باقی است.  

نمیدانم این ویژگی من است و یا اینکه دیگران نیز وقتی آهنگ کاری میکنند و بزور قانون یا بی قانونی و بد قانونی از کارش جلوگیری میشود، مانند من احساس وارفتگی میکند. بعد از حدود چهار سال وقتی نیت ملاقات خانواده و بخصوص پدر و مادر داری و مانع تراشی میشود و در پی آن چنین بی حالی یا بدحالی ای بر انسان عارض میشود، بد نیست آن را امری طبیعی تلقی کنیم. بهر صورت امروز که خودم حال نوشتن ندارم برای تان هدیه از امامان اهلبیت تقدیم میکنم، هدیه که مانند خودشان بینظیر و یا کم نظیر است. اگر این روایت برای شما (خودتان منظورمی) مفید واقع شد مرا نیز دعا کن که صالح باشم و اصلاح بشم.  

از آنجا که نص روایت کاملا روشن است، فقط به ذکر آن اکتفا میکنم.

روی عن علی بن الحسین(ع)[1] أنه جاء رجل و قال أنا رجل عاص و لا أصبر عن المعصیة فعظنی بموعظة قال ع افعل خمسة أشیاء و أذنب ما شئت فأول ذلک لا تأکل رزق الله و أذنب ما شئت و الثانی اخرج من ولایة الله و أذنب ما شئت و الثالث اطلب موضعا لا یراک الله و أذنب ما شئت و الرابع إذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و أذنب ما شئت و الخامس إذا أدخلک ملک فی النار فلا تدخل فی النار و أذنب ما شئت!

از امام سجاد نقل شده که فردی خدمت(ش)  رسید و گفت: من مرد گنهکاری هستم! در مقابل گناه صبر ندارم، موعظه و نصیحتم ام کنید. امام (ع) فرمود:

با پنج وصف هر گناهی دلت خواست بکن!

1-     از رزق و روزی خدا نخور، هر گناهی خواستی مرتکب شو!

2-     از ولایت و حاکمیت خدا خارج شو، هرگناهی خواستی انجام ده!

3-     جایی برو که خدا نبیندت، هرگناهی خواستی مرتکب شو!

4-     وقتی ملک الموت آمد تا تو را قبض روح کند، او را از خود دور کن؛ هر گناهی دلت خواست انجام ده!

5-     هنگامی که فرشته (غذاب) تو را وارد آتش(جهنم) کرد، از داخل شدن امتناع کن، هر گناهی دلت خواست انجام ده!

 


[1] - جامع الاخبار، ص130. در بحار الانوار ج75 ص126 این روایت را از همین منبع نقل کرده ولی بجای علی بن الحسین (امام سجاد) عبارت حسین بن علی (ع) دارد: « رُوِیَ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع جَاءَهُ رَجُلٌ وَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَاصٍ وَ لَا أَصْبِرُ عَنِ الْمَعْصِیَةِ فَعِظْنِی بِمَوْعِظَةٍ فَقَالَ (ع)...».‏

.


نظرات 4 + ارسال نظر

قشنگ بود آقای نظری!
خیلی دلم برای آبدیتهای زیبایت تنگ شده نمی دانم کجاشدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کی می آیی؟؟؟؟؟؟؟؟

ممنووووووووووووووووووووووووووووووووووووون جووووووووووووووووووووونم

جالب بود حبیب الله محترم. شما افتخار حوتقولید بزرگوار

نظری عزیز سلام. امیدوارم مقاله ونظرات آدرس داده شده ره به دقت بخوانید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد