یقینِ شک گون

یقین یکی از حالات روانی انسان است که برای همه ما چیزی شناخته شده ای. ما هرگاه به چیزی یقین پیدا کنیم، فورا آثار آن را در و جود خویش مشاهده کرده و و اکنش های طبیعی و خودکار خویش را نیز آشکارا در می یابیم. 

مثلا اگر کسی یقین کند که داخل این خانه یا اتاق شیر درنده ای خوابیده است، نه تنها وارد آن خانه و اتاق نمیشود بلکه بصورت خودکار پاهایش اورا به بیرون از حیاط و خانه می کشاند و بدنش نیز با لرزه مدام، خطر بزرگی را که این شخص با آن مواجه است، به وی گوشزد میکند. 

اما داریم مواردی از یقین را که چنین اثاری ندارد.  

حال اینکه آیا این یقین ها یقین واقعی نیستند، یا یقین هستند ولی یقین خنثی، یقینی که آثار یقین واقعی را ندارد؟ بماند برای زمان دیگر و فرصت بهتر. 

یکی از این یقین هایی که شک گون و شک رنگ هستند، یقین به مرگ است. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که "و لم یخلق الله یقینا لا شک فیه أشبه بشک لا یقین فیه من الموت: و خداوند هیچ یقین بى‏شکّ و تردیدى شبیه‏تر به تردید بى‏یقین، همچون مرگ نیافرید. 

بواقع نیز چنین است. ما همه (ما، در اینجا بنمایندگی از همه انسانها ابراز شده است) ٪100 یقین داریم که روزی و روزگاری خواهیم مرد، ولی برای این مردن و این روزگار آمادگی چندانی نداریم و نمیگیریم. 

ما با اینکه ادعا میکنیم روزی که خیلی دور هم نیست، می میریم؛ اما کارهایی میکنیم که گویا ما برای همیشه در این دنیا ماندنی هستیم. 

نفس انجام کارهایی که برای همیشه ما کارآمدی داشته باشد بد نیست، اما اگر این کار ها رنگ حق کشی ها و ستم کردن به دیگران و... چیزهایی از این قبیل بخود بگیرد، با توجه به عمر کوتاهی که در این عالم داریم، ارزش انجام دادن ندارند. 

علاوه بر اینکه ما معتقدیم که بعد از مردن حساب و کتابی در کار است و روز جزایی وجود دارد که در ان همه کارهای خوب و بد ما مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته و تمام حق کشی هایی که کرده ایم، از حق و حقوقی که داریم جبران شده و به صاحب/ صاحبان حق برگردانده خواهند شد. 

این اعتقاد اگر یقینی باشد، باز هم لوازم خاص خودش را دارد که ما با آنکه مدعی داشتن اصل اعتقاد هستیم، ولی از لوازم ان بشدت پرهیز میکنیم و رو گردانیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد