موقعیت شناسی

درک اینکه ما چه هستیم و از کجا و در کجا و به کجا میریم؟ در واقع درک موقعیتی است که ما در آن قرار داریم و از دو بعد دینی-اخلاقی و همچنین اجتماعی دارای اهمیتی ویژه.

هرکسی باید در قبال سئوال مذکور تعیین موضع کرده و بتواند دقیقا بدان پاسخ بگوید. سئوال مذکور همچنانکه گفته شد، یکبار جنبه دینی- اخلاقی پیدا میکند، بدین معنی که ما بعنوان یک انسان متدین که پابند احکام دستورات و در کل نظام اخلاقی دین هستیم، باید از منظر دینی بدان پاسخ بگوییم. بار دیگر جنبه اجتماعی-سیاسی و بعنوان یک فرد از افراد جامعه یا یک جامعه از یک کتله اجتماعی بزرگتر بنام ملت یا... و روشن است که پاسخ آن نیز به موازات اصل سئوال تغییر یابد.

در نوع اول از دو جنبه مذکور ما باید اغاز و انجام زندگی مان را بشناسیم و نیز اینکه برای ادامه حیات انسانی در این جهان و جهان دیگر چه کارهایی و برنامه هایی باید داشت تا مبادا خسران و زیان ابدی دامنگیر مان شود. لذاست که در یک تعریف کاملا آشنا، آغاز مان را خدایی که خالق جهان است و من جمله مای انسان، معرفی مکنیم و انجام مان را نیز عالمی دیگری که نه آخر دارد و نه مرگ و میر و همه انسانها در آن چنان خواهند بود و زندگی ای خواهند داشت که از قبل در این دنیا برای خود تهیه دیده اند. این عالم و زندگی در آن همان چیزی است که ما برای آن افریده شده ایم و برای اینکه زندگی خوب و مناسبی داشته باشیم، باید به وظایفی که خالق مان برای ما تعیین میکند، درست و دقیق عمل کنیم.

این سخن بدین معنی است که وجود ما در این جهان بیهوده نیست و بلکه هدفی در ان نهفته است. و این بدان جهت که خالقی توانایی که بتواند انسانی با این عظمت و جهانی با این بزرگی و وسعت و مملو از عجائب و شگفتی های فوق العاده بیافریند، یک موجود عادی نخواهد بود، و دقیقا به همین جهت است که کاری بیهوده و خالی از هدف نیز نخواهد کرد. و این یعنی هدفمند بودن هستی، و از جمله انسان.

نصوص دینی دقیقا اینجاها به فریاد انسان میرسد و دستش را گرفته به معارف دیگری که هم معقول هستند و قابل پذیرش و قبول، و برای داشتن یک زندگی خوب، متعادل، آرام و لذت بخش، لازم و ضروری؛ آشنا میکند.

ما فقط خود را می بینیم و جهان اطراف مان را و همچنین مقداری از تاریخ گذشته ای که ثبت شده است ، اما زندگی و عمر کوتاه و نیز توانایی های محدود مان به ما اجازه نمیدهد تمام اسرار جهان و از جمله آغاز و انجام آنرا در یابیم و به چشم حس شاهد تحقق آنها در زندگی چند روزه مان باشیم. علاوه بر اینکه میدانیم، چیزهای زیاد و اسرار بسیاری است که از چشم ما و سایر محققان و دانشمندان علوم مختلف پنهان مانده و شماری چنان اند که برای همیشه پنهان خواهند ماند.

این وضعیت، ما را به پرداختن به دین و توجه به مسایلی که از زبان آن بیان میشود، بیشتر و بیشتر می کشاند و اهمیت آن را در نگاه عقل مان چند برابر میکند. آنچنانکه بتوانیم به آنها اعتماد کنیم چنانکه بسیاری کرده اند و اکثر هم خواهند کرد.

اما عرصه اجتماعی-سیاسی موقعیت نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که نباید نا دیده گرفته شود. اینکه دین ما را از پرداختن به مسایل زندگی روز مره مان غافل کرده و تنها به آخرت مان مشغول کند، یک انحرافی است که خیلی ها بدان مبتلا شده و بسیاری نیز از همین سوراخ ضربه دیده و متضرر شده اند. در حالیکه چنین چیزی نه شدنی است و نه هم مطلوب دین.

دین اگر بخواهد انسان واقعی موجود در جامعه را هدایت و همراهی کند، باید نیازهای واقعی اورا در نظر داشته و بالاتر از آن کاملا احترام بگذارد. این چیزی است که حکمت موجود در آفرینش جهان و انسان که قبلا بدان اشاره کردیم نیز آن را می طلبد.

پس دینی زیستن، نباید و نشاید که به ترک زندگی دنیایی و بی تفاوتی به وضعیت اجتماعی- سیاسی افراد بیانجامد. و اگر چنین شود، این خود دلیل غیر دینی بودن تفکر بوجود آمده خواهد بود.

حال که چنین است، درک موقعیت اجتماعی در افراد و سیاسی و... در نظامی ها و اجتماعات انسانی علاوه بر اینکه میتواند رنگ دینی بگیرد، اهمیت خاصی نیز پیدا میکند. اهمیتی که سبب میشود افراد و مجموعه های انسانی باید در قبال آن حساس بوده و برای بهتر کردن آن تلاش کنند.

باید توجه داشته که درک موقعیت، لزوما انسان را وادار به حرکت و تلاش نمی کند، آنچه چنین حرکتی را می افریند، علاوه بر درک موقعیت، احساس تکلیف فردی، اجتماعی، انسانی، الهی، و... است، و این دو در یک دیالکتیک کاملا منطقی با هم تبادل عمل و عکس العمل دارند. به این معنی که هیچ کدام بدون دیگری راه به جایی نمی برد.

وجود احساس تکلیف، بدون درک موقعیت، انسان را دچار سرگردانی در کور راهه های بی نهایت و بالمآل گرفتار بیماریهای روانی و چه بسا نا امیدی و ماندن از حرکت و تلاش میکند، و وجود درک موقعیت بدون احساس تکلیف نیز اورا به موجودی به خاصیت و بی ارزشی تبدیل میکند.

برای همین است که درک موقعیت، باید همراه با انگیزه هایی باشد که بتواند احساس تکلیف و مسئولیت و همچنین مسئولیت پذیری را در انسان زنده کند.

این انگیزه ها میتواند، منافع دینی، یا دنیایی، یا حتی ارزش های برجسته انسانی برگرفته از تعالیم عمومی غیر دینی (که خود نیز در دراز مدت، محصول دینی است و نه غیر) باشد.

امام علی(ع) در یک جمله ناب و پرمعنی چنین می فرماید: "خداوند رحمت کند کسی را که بداند، از کجاست؟ در کجا؟ و بکجا میرود".

به نظر من این جمله امام میخواهد علاوه بر بیان اهمیت موقعیت شناسی، انگیزه آفرینی نیز بکند. البته انگیزه مطرح شده در آن قطعا انگیزه دینی است و برای همین نیز رحمت الهی را برای چنین افرادی می طلبد، اما با اینکه انگیزه، انگیزه دینی است، امام اصل درک موقعیت را معین و مشخص نمیکند تا در یکی از دو نوع موقعیتی که ذکر شد، محصورش کند. بلکه آنرا ناگفته و یا مجمل میگذارد تا شامل تمام انواع آن گردد. براستی که: "رحم الله امرءا علم من این؟ و فی این؟ و الی این؟ "

انشا الله که چنین باشیم یا بشویم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد