تأملی بر سخنان تلخ اهالی "سپاه صحابه" !

هدف این یاد داشت اشاره به یک نکته مهمی است که در این گزارش خبری و به نقل از یکی از سران سپاه خون آشام صحابه که با اعمال ننگین شان چهره صحابی گرامی رسول اکرم (ص) را مخدوش میکنند، آمده است. این گزارش میگوید:

«مولوی احمد لودهیانوی سعی می‌کرد از کارنامه گروهش با این استدلال دفاع کند که چون شیعیان پاکستانی با ریختن به خیابانها قدرت خود را بیش از آنچه هست، جلوه می‌دهند و دولت پاکستان جلو راهپیمایی و "خودنمایی" آنها را در ماه محرم نمی‌گیرد، مسلمانان طرفدار او "سرکوب قدرت‌نمایی" شیعیان را برای خود یک وجیبه می‌دانند».

بسیاری از دوستان از اینکه بی بی سی در کشتارهای سال گذشته هزاره‌های کویته، هیچ توجهی به نشر اخبار آن نکرده بود، عصبانی شده و اقدام به اعتراضات مدنی و نشر نکاتی در وبلاگها، سایتها، و صفحات فیس بوک شان کردند که به نظر میرسد «بنگاه خبرپراکنی بریتانیا= BBC»، این اعتراضات مدنی را که بدور از هرگونه خشونت رائج در افغانستان و مطابق با نورم‌های رائج و بروز انجام شده بود، به دیده قدر و نیز عبرت نگریسته و این بار در نشر اخبار تاسف انگیز قتل چندین هزاره شیعه دیگر در کویته، کوتاهی و بی توجهی ننموده و اخبار آن را در همان روز حادثه به نشر سپرده است.

هدف این یاد داشت اشاره به یک نکته مهمی است که در این گزارش خبری و به نقل از یکی از سران سپاه خون آشام صحابه که با اعمال ننگین شان چهره صحابی گرامی رسول اکرم (ص) را مخدوش میکنند، آمده است. این سر بی مغز سپاه مذکور میگوید:

«مولوی احمد لودهیانوی سعی می‌کرد از کارنامه گروهش با این استدلال دفاع کند که چون شیعیان پاکستانی با ریختن به خیابانها قدرت خود را بیش از آنچه هست، جلوه می‌دهند و دولت پاکستان جلو راهپیمایی و "خودنمایی" آنها را در ماه محرم نمی‌گیرد، مسلمانان طرفدار او "سرکوب قدرت‌نمایی" شیعیان را برای خود یک وجیبه می‌دانند».

حال که علت چنین کشتارهای بیرحمانه، یا جزئی از علت آن روشن شده است، آیا می‌توان انتظار داشت شیعیان نیز برای کاستن از آلام و رنجهایی که برای چنین کارهای شان می‌کشند، دست از اقدامات تحریک آمیز جلوس کشی برداشته و این کار را محدود به مساجد و تکایا شان کنند؟

این سئوال در نگاه اول، شاید ساده لوحانه به نظر برسد، زیرا معلوم است که دست برداشتن از یک رسم حد اقل چند ده ساله، به این سادگی امکای پذیر نیست، بخصوص زمانی که ما پیوند عمیق این رسم را با مذهب شیعه در نظر بگیریم. رسمی که نزدیک است بعنوان یکی از اصول مذهبی در آمده و همچون برخی دیگر از عادات و رسوم اجتماعی، ترک نگفتنی قلمداد شود.

اما اگر نگاه عمیق تر دینی و قرآنی به مساله بیندازیم، وانگه اگر نه بصورت بسیار جدی چنین سئوالی را موجه می یابیم، اقلا آنرا ساده لوحانه نخواهیم یافت.

توضیح مطلب اینکه جان انسان در نگاه دینی از اهمیتی برخوردار است که بسادگی نمیتوان آن را نادیده گرفت. و حتی مهمترین اعمال دینی-مذهبی ممکن است برای حفظ جان، مورد بی توجهی قرار گرفته و ترک گفته شود. که تقیه یکی از روشنترین جلوه های این ترک گفتن هاست، چیزی که همواره بعنوان یکی از مهم ترین اعتراضات برادران اهلسنت، بر علیه شیعیان مطرح شده و شیعیان با توجه به تقیه کردن شان در مواردی خاص، متهم به در پیش گیری زندگی منافقانه، شده اند.

اما مهم نحوه برخورد بزرگان یا مراجع مذهبی شیعی با این معضل است، برخوردی که اقلا تا کنون هیچ تغییر محسوسی را شاهد نبوده، هیچ، که تازه هر روز مساله عاشورا و برگزاری مراسم آن را بصورت داغ‌تر و پرشور تر، مطرح کرده است. استدلالی که معمولا برای اثبات حسن یا استحباب چنین برنامه های مذهبی‌ای شده است، متکی بر آنست که این اعمال سبب ترویج مذهب و تبلیغات دینی است، اما ایا براستی چنین چیزی واقعیت دارد؟

جای تردیدی نیست که در مراسم رسمی عاشورا و امثال آن کارهایی صورت میگیرد که بسیاری از مراجع را با مشکل موجه کرده است، که بعنوان مثال میتوان به زنجیر کاردی زنی، نیمه برهنه شدن بعضی از مردان در ملأعام، و... اشاره کرد که مراجع مذکور چنین اعمالی را نادرست پنداشته و به کراهت شدید یا حرمت آن فتوا میدهند. ولی این اعمال هیچ‌گاه مانعی در برگزاری مراسم مذهبی عاشورا و... ایجاد نکرده و همچنان پرشور تر ای قبل برگزاری می‌گردد. اصرار و تاکید مراجع تقلید شیعی نیز بر همین نحوه از عملکرد است، ولی فارغ از همه این لوازم منفی و لوازم دیگری که شاید قابل ذکر نباشد، اگر فقط و فقط مساله جان انسان‌های شیعی مطرح باشد و بس، آیا این امر مبتواند منجر به فتوایی در باب عدم جواز چنین برنامه ها گردد؟؟

و اگر هم چنین چیزی قابل شدن باشد، آیا گروههای تندرو سپاه صحابه از عملیات شان باز خواهند ایستاد؟ و دیگر کاری به کار شیعیان نخواهند داشت؟

شاید این امر یکی از مهمترین مستمسک طرفداران برگزاری چنین مراسم داغ و پرشور باشد، زیرا عقب نشینی از موضع را مفید نمی یابند و فکر میکنند اگر عقب نشینی ای هم صورت گیرد، بازهم هدف اغراض فاسد گروههای تندرو به بهانه های دیگر قرار خواهند گرفت. و این بار شاید اظهار کنند که چنین برنامه هایی حتی در مساجد تکیه خانه های نیز نباید برگزار گردد!

این سخن (حداقل) به نظر من سخن حسابی است که گروههای تندرو با این عقب نشینی‌ها، عقب نشینی نمیکنند.

ولی چیزی که نمیتوان نسبت به آن بی توجه ماند، اینکه هر مرحله از یک عمل چند مرحله‌ای، وظیفه و (به تعبیر آخوند سپاه صحابه ای) وجیبه خاص خود را دارد. مهم آنست که ما وظایف خود را در هر مرحله ای، بر اساس اهمیت و ارزش که یک عمل خاص دارد، تعیین کنیم. و اینجاست که میتوان پرسید:

آیا اگر روزی، امر دایر شود میان ترک مراسم عزاداری از اصل، و میان حفظ خون و جان انسان شیعی، کدام یکی مهم تر است؟ آیا میتوان فتوا داد که برای حفظ جان انسانهای شیعی، مراسم عزداری اباعبدالله (ع) باید (و واجب است) تعطیل شود؟ یا چنین تعطیلی در کار نیست، بلغ ما بلغ! گرچه از کشته‌های عاشورایی پشته‌ها ساخته شود، بازهم مراسم عاشورا تعطیل شدنی نخواهد بود، نهایتا اینکه امروز نیز ما به شمار کاروانیان امام حسین(ع) اضافه میکنیم، و کسانی دیگر از نو به این کاروان پیوسته و به مقام رفیع شهادت میرسند.

این چیزی است که اقلا به نظر بنده به اهمیتی که قرآن برای جان و خون انسان قایل است، سازگاری ندارد. حال شاید مراجع تقلید با استدلالهایی خاص خودشان که دارند، به چنین نظری نیز برسند. و اختلاف نظر حتی در تناقض، امر عادی است که در زندگی روزمره مان هر روز شاهد آن هستیم.

گزارش بی بی سی را می‌توانید اینجا بخوانید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد