"رمضان" را گویند از لفظ عربی "رمض" به معنی «شدت حرارت» گرفته شده است. این کلمه در عین اینکه مصدری از مصدرهای لفظ مذکور می باشد، نام نهمین ماه از ماههای سال عربی یا قمری نیز بشمار میرود و البته تمام ارزش، اهمیت و شهرتش را مدیون این معنی خود است.
ماه رمضان در آموزههای اسلامی جایگاه ویژه داشته و رحمتهای فراوانی برای آن ذکر شده است که قبولی دعاها، آمرزش گناهان، توجه ویژهی خدا به بندگان تا حدی که هر نفس انسان روزه دار ارزش تسبیح و ذکر خدا را دارد و خوابش عبادت محسوب میشود، و...، از جملهی آنهاست.
اما این رحمتها، بی زحمت هم نیستند، خصوصا اگر در فصلی تشریف بیاورد که ما در آنیم!
به هر صورت گروههای انسانی مسلمان، در قبال ماه
رمضان، رحمتها و زحمتهایش، به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
گروهی چنان عاشق
رحمتهایند که برای رسیدن بدان از هر زحمتی گرچند با نهایت مشقت و سختی، استقبال
میکنند. اینها حتی در مواردی که خداوند ترخیص به روز نگرفتن داده اند، از روزه دست
بردار نیستند و این که هیچ حتی در مواردی که روزه گرفتن برای خاطر مشقت و یا ضرر
جدیاش نه ترخیص که تعطیل اعلام میشود، بازهم روز میگیرند مبادا از رحمتهای آن
محروم و به عذابهایی که بر ترک روزه مقرر شده اند، مبتلا گردند. مثالهای زیادی از
این نوع افراد میتوان یافت، برخی از اینها استدلال شان استدلال مردانه است و اینکه
تا کنون نخورده ام اکنون نیز نمیخورم. غافل از اینکه چنین روزه گرفتنهایی نه تنها
اجری ندارد که گناه نیز محسوب میشوند. زیرا اطاعت و گناه بستگی به دستور الهی
دارد، اگر او دستور داده بخور و نخوری معصیت کردهای!
یادم هست سال گذشته که در این ایام وطن بودم، دختری تازه به ۹سالگی رسیدهی یکی از فامیلها چنان در روز اول بیتاب شده بود که طبق گفته خانواده اش از شدت گرسنگی و تشنگی بخود میپیچید و گریه میکرد، اما پدر و مادرش برای رضای خدا کاری برایش نکرده، او و دردش را تنها گذاشته بودند. البته در روزهای بعد او نیز یاد گرفته بود که چگونه مشکل خود رفع کرده و حکم الهی را اجرا کند.
اینگونه فشار آوردن در حد مرگ در حالی است که همه فقهای اسلامی تصریح دارند که اگر به هر دلیلی پیری، بیماری، کم سن و سالی، و... روزه گرفتن برای کسی مشقت ببار آورد، میتواند، یا باید افطار کند. ضرر زدن به خود (اگر قابل توجه بوده و ضرر محسوب شود) به هیچ وجهی جایز نیست.
البته نمیتوان انکار کرد که در تعیین مرز این سختی و مشقت، هم فقها چیزی روشنی نگفته و به عرف واگذار کرده اند، اما اکثراً احتیاطهای افراطی مومنان کار دست شان داده و آنها را بجای سنت "ساده و آسان" (سمحة و سهلة) پیامبر اسلام(ص) با شیوههای سخت و سفت اجتماعی خودشان روبرو میکنند. گرچه اگر دقت و انصاف به خرج دهیم، سر نخهایی از این نوع احتیاطها در احکام الهی را، در فتوای فقها نیز میتوان ردیابی کرد، گذاشتن همه چیز به عهده عرف هزار رنگ کاری نیست که نتوان در آن درنگ کرد، اگر فقها جنبه حدود و احکام الهی را رعایت میکنند، بایستی جنبهی مسئولیتشان در قبال حقوق انسانهایی که ممکن است از اینگونه ابهامها در رنج و درد و چه بسا مشکل مدام العمری مبتلا شوند نیز مورد توجه قرار دهند. و این کار آنها را وادار به بیان روشنتر احکام کرده و ملزم میکند محدوده و مرز مشقت را اگر نه به شکل کاملا دقیق، ولی با علامات و نشانههای بیشتری مشخص کنند.
گروه دوم، چنان از زحمتهای رمضان در هراس اند، که پروای هیچیکی از رحمتها را ندارند. این گروه با وجود توانایی بر روزه گرفتن، به سادگی تمام زحمتهای نقد را از خود دور میکنند گرچه این امر منجر به ابتلا به عذابهای نسیه گردد.
آن افراط و این تفریط است هیچ یکی راه مناسبی برای «امت معتدل» اسلامی نیست. راه درست، راه میانه و متوسطی است که از وسط این افراط و تفریط میگذرد. و این همان چیزی است که به تعبیر علی بزرگ انسان را به سرچشمه نجات هدایت میکند(الیمین و الشمال مزلة و الطریق الوسطی هی الجادة).
میزیبد که انسان در تمام عمر و در تمام عرصههای فکری و عملی اش، از افراط و تفریط دوری کرده راه اعتدال و میانهروی را در پیش گیرد «کائنا ما کان»!