سخن جرج جرداق است که «قتل فی محراب عبادته لشدة عدله» برای عدالت شدید و سختگیرانهای که در پیش گرفته بود در محراب عبادتش بخون آرمید.
پیامبر اسلام(ص) اورا سختگیر در امور الهی معرفی کرده بود. و از همان
روزهای آغازین خلافتش، بر همگان سخت گرفت و بر خودش سختتر. چون معتقد بود باید
حاکم مردم چنان زندگی کند که محرومترین افراد جامعه نیز از وضعیت خودش احساس
شرمندگی نکند.
همگان را به زهد و بی اعتنایی به شکم و مرتبطات آن دعوت کرد، چیزی که برای برخی از
اصحاب اطرافیانش که با اهداف و اغراض متفاوت با او بیعت کرده بودند، سخت تمام شد و
بالأخره تحملش نکردند.
یارانش، دشمنی پیشه کردند، و کسانی که در بیعتش جزو سابقین بودند، در
بیعتشکنی نیز گوی سبقت را از همگان ربودند. و پیشاپیش سپاه شوم ناکثین،
آغاز گر اولین جنگ خونین داخلی در تاریخ اسلام شدند، و... فتنهای آغاز شد که
آخرش نا پیدا بود.
اولین مخالفت جدی علی با معاویه شکل گرفته و از او شروع شد. او حاضر نشد
حتی برای یک روز نیز معاویه را در مقام والی حکومت خودش بر شام تحمل کند،
و بدو دستور داد، به مجرد خواندن دستور راهی مدینه شود.
معاویه، نابغه تاریخ سیاسی عرب، زیرکتر از آن بود که نیت علی(ع) را از نامه
آنچنانی اش نخواند و برای همین نیز از رفتن به مدینه سر باز زد و فرستاده اش
را تا زمانی معطل کرد که پرچم مخالف علیه علی از سوی ناکثین بر پا شد.
شاید اگر امام علی با معاویه ملاحظه کرده بود، و در مورد او به سخن کسانی
چون این عباس و امثال او که خواهان ابقاء معاویه تا فرصت مناسب در مقام
خودش بودند، گوش میداد، با مشکلات و مخالفتهای کمتر از آنچه مواجه شده
است، روبرو میشد و نهایتا فرصت مییافت در زمان مناسبی معاویه را نیز بر کنار کند، اما علی و صفت سختگیریای که در او در امور دینی والهی سراغ داریم، از در پیش گرفتن چنین شیوهای ابا داشت. او کسی بود که در زمان عثمانبن عفان خلیفه سوم، به دست خودش بر ولید بن عقبه ولی کوفه، بعنوان شرابخوار، با بیان اینکه علی زنده باشد و حد الهی مهجور و متروک بماند؟، حد شرعی اجرا کرده بود. اکنون که حکومت بدست خودش افتاده است، و تمام اقطار و اکناف و اطراف کشور پهناور اسلامی بر دستان پر فدرت او میچرخد، چگونه میتوان از او انتظار داشت با کسی چون معاویه کنار بیاید و او را بعنوان والی و فرماندار حکومتش، بر مردم شام ولایت دهد؟ علی(ع) بیخبر یا بی تفاوت به فتنههایی که در اطرافش نطفه میبست، معاویه را تهدید کرد که اگر به فرمانش گردن ننهد و از قدرت کنار نرود، او را به ضرب شمشیری پائین خواهد آورد که علیه کسی بیرون نیاورده مگر اینکه ذلیل و خوارش کرده است و شکستش داده است.
از اینجا داستان پر درد و رنج علی و حکومت پر دردسر پنج ساله اش شروع شد،
و نهایتا در شب نوزدهم ماه رمضان سال چهل هجری ضربه خورد و در شب
بیست ویکم همان ماه شربت شاد شهادت نوشید. او گرچه نتوانست طعم
شیرین عدالت را به جامعه اسلامی آنروز، آن طور که میخواست بچشاند،
اما به یقین تلاش نکرد، از دین برای دنیای خود و دیگران هزینه کند.
و زمانی هم که خود را در دو راهی میان حکومت ظالمانه برای رام کردن مردم
و یا تن به شکست دادن در مقابل دشمن دید، شکست پیروزمندانه را بر حکومت
ظالمانه ترجیح داد و به فیض و فوز الهی پیوست.
روحش شاد و یادش گرامی باد.