خواستن، توانستن است

  

فرا رسیدن شهادت دردناک قهرمان ملی، فریادگر عدالت اجتماعی، رهبر شهید عبدالعلی مزاری تسلیت باد!

استادی در سکوت

امام سجاد یکی از کسانی است که تاریخ زندگی اش با ماجرای سخت و تکان دهنده گره خورده و از بزرگترین این سختی میتوان به فاجعه عظیم عاشورا اشاره کرد و نیز اسارت او همراه خانواده و اهلبیت امام حسین و بردنشان تا شام و... چیزی که به هیچ وجه کم نیست همچنانکه ساده نیز نه! 

امام سجاد از این همه درد و رنجی که دید مصلحت در آن یافت که سکوت کند که کرد. اما در سکوتش نیز ساکن نبود. سکوتش مملو بود از گفتن ها نهانی و آموختن چیزهایی که کمتر به آموختن آنها پرداخته شده بود، پرداخته می شد و پرداخته میشود. 

امام را "زین العابدین" لقب داده اند یعنی "زینت عبادت گزاران" و این لقب و عنوان یک عنوان شیعی محض نیست. بسیاری از مسلمان او را به همین نام و عنوان می شناسند و عبادت او و نیز دعاها و نیایش هایش که مشهور عام و خاص است، خود نشانگر این عنوان برای اوست.

امام سجاد در خلوت خویش دعاها و زار و نیازهایی دارد که هر کدام علاوه بر دعا و مناجات درس زندگی نیز بشمار رفته و به آدم یاد میدهد زندگی دینی چگونه زندگی ای میتواند باشد. 

امام سجاد (ع) در خلوت خویش به "تسبیح و ستایش خدا" چنان می پردازد که به "دعای بر محمد وآل محمد(ص)" بعنون نقطه وصل فرش و عرش؛ برای "حاملان عرش الهی" چنان دعا میکند که برای "آنانی که به پیام آوران الهی الهی ایمان آورده اند" برای "خودش و نزدیکانش" آنچنان خدا را میخواند و خیر را می طلبد که برای "مرز داران و مرزبانان" کشور اسلامی بزرگ آنروز. 

بالاخره ایشان از چیزهایی زیادی میگوید، از "دعا برای والدین" و نیز "دعا برای فرزندان" اش که ما گاهی خجالت میکشیم چنین کنیم، چه آنکه بدین تصوریم که دعا برای نزدیگان و خویشان و پدر و مادر و فرزند، شاید خلاف معرفت و عرف دینی باشد، چون به این ضرب المثل یا جمله معمولی عربی دلخوش داریم که "الجار ثم الدار" اول همسایه بعد خانه! در حالیکه منطق قرآن از "عشیره الاقربین" شروع میشود و در مواردی که سخن از انفاق، احسان، و کارهای خیری از این قبیل است "اولو القربی" مقدم بر دیگران ذکر میگردد. 

امام زین العابدین از طلب مغفرت میگوید و از توفیق توبه و بسیاری از چیز دیگری که حتی لیست کردن آنها نیز این نوشته را طولانی میکند.

این دعاها تنها دعا نیست بلکه اخلاق هم هست. میدانیم که امام سجاد با حضور در فاجعه کربلا بظاهر بزرگترین ضربه را از دست حاکمان وقت و نیز سپاهیان او خورده است ولی چنان برای مرزداران همین حکومت فاسدی که ما اموی اش میخوانیم و... دعا میکند که گویا از آن هیچ ندیده است، زیرا مساله اسلام است و نه فرقه ها. 

به نظر من این بزرگترین درس اسلامی زیستن این مرد بزرگ الهی است که در گوشه خلوتش نیز دیگران مسلمانش را فراموش نکرده و یاد میدهد که مبادا اختلافات کوچک درونی یک مسلمان را وادار به مقابله با کل اسلام کند! و این امری کوچکی نیست، چه آنکه خیلی از ما مسلمانان از این بیماری رنج برده یا در معرض ابتلاء به آن هستیم؛ که باید به شدت مراقب بود. 

آنچه که امروز رنگ برجسته داشته و بیشتر از هرچیزی خود نمایی میکند، مذاهب و مکاتبی است که در طول تاریخ شاهد حضور مستمر و مداوم و متتابع آنها در لیست مکاتب و مذاهب اسلامی بوده ایم و نه اسلام خود خودش، این بدین معنی است که ما بر طبل اختلافات بیشتر میکوبیم و کارکردهای افراطیون هر مذهب را بیشتر مطرح میکنیم تا فعالیتهای سازنده و خدمتهایی ارزنده ای که به اسلام و مسلمین عرضه داشته اند، حال به هر نیت و هدفی که انجام داده باشند. 

امام سجاد اما، حتی حاضر است مصلحت دین را بر تمام آنچه دیده و ندیده است، مقدم داشته و برای مرزداران حکومتی که امروز ما طاغی و یاغی و باغی اش میخوانیم دعا کرده و آنها حافظان و محافظان مرز دین و ایمان مردم معرفی کنند: 

"بارالها بر محمد و آلش درود فرست، و سرحدّات و مرزهاى مسلمانان را به عزّتت پاس‏دار، و نگهبانان مرزها را به قوّتت تأیید کن، و عطایاى ایشان را به توانگرى بى‏پایانت سرشار ساز. بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و بر شمار ایشان بیفزا، و اسلحه و جنگ‏افزارشان را برّائى ده، و حوزه آنان را محافظت فرما، و جوانب جبهه آنان را محکم و نفوذناپذیر گردان، و جمع آنان را یکدل و هماهنگ‏نما، و کارشان را روبراه‏کن، و آذوقه‏شان را پیاپى برسان، و..." 


  
 

تکرار اندر تکرار

درس آقای قرائتی است، مرد شماره یک درسهای قرآنی عمومی و عوام فهم! خودش یاد آور میشود که این سخنانی است که سی وشش سال مدام در مناسبت عید غدیر گفته است و میگوید (و هماره از تلویزیون نیز پخش میشود). اینها همه برای این گفته میشود که ـ بقول خودش ـ شش دانگ هواس حضار را به اهمیت این سخنانی که سی وشش سال روی آن کار شده و گفته شده است، جلب کند. و تکرارا از همه میخواهد که به دقت گوش کنند.

درس شروع میشود آیه معمول این روز که آیه 67 سوره مائده است را ایشان قرائت میکند:

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک، ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمک من الناس... (اطراف آنچه خط زیر دارد، را ایشان دائره رسم کرده اند):

و چنین ادامه میدهد، چند سوال مهم:

سئوال اول) چه بود که تا هفتاد روز به رحلت نگفته بود؟

سئوال دوم) چه بود که هموزن دین است؟

سئوال سوم) چه بود که از گفتنش هراس داشت؟

حال بریم سراغ آیه و در پاسخ سوال اول باید روشن کنیم که: «ما» چیست؟

1-     اصول دین؟ توحید بگو؟ نبوت بگو؟ معاد بگو؟ اینها همه گفته شده بودند.

2-     فروع دین؟ نماز؟ روزه؟ زکات؟ و...؟

در فروع دین چند تایش مشکل است: الف) دوتایی که جان میخواهد، روزه و جهاد. ب) دوتایی که مال میخواهد، خمس و زکات؛ اینها همه گفته شده بودند و بدون هیچ خوف و هراسی هم گفته شده بود.

ü      گذاشتن دست بشر به دست غیر معصوم، ظلم به همه بشریت است. اگر معصوم نیست، حد اقل باید عادل باشد!

ü      خداوند چند مورد پیامبرش را، که خیلی هم عزیزش میداشت، مورد تهدید قرار میدهد و در واقع سه تا قیچی دارد، بدین شرح:

1-     از توحید دست برداری، لئن اشرکت لیحبطنّ عملک (اگر شرک بوزری، قطعا اعمالت از اصل نابود خواهد شد).

2-     از وحی دست برداری، و لو تقول علینا بعض الاقاویل، لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین (اگر سخنانی از پیش خود بما نسبت دهد، با قدرت اورا مواخذه نموده آنگاه رگ قلبش را قطع خواهیم کرد).

3-     از علی دست برداری، و ان لم تفعل فما بلغت رسالته (اگر انجام ندهی، رسالت خدا را ابلاغ نکرده ای).

از اینجا -بقول ایشان- پاسخ سئوال دوم نیز روشن میشود که: آنچه هموزن دین است، ولایت علی بن ابی طالب(ع) است. و همین است که پیامبر بخواطر اینکه متهم به خانوادگی کردن سروری و سرداری اعراب نشود، از بیان آن هراس داشت.

ü      چرا علی را کنار گذاشتند؟ علتش در دعای ندبه آمده است: احقادا بدریة و خیبریة و حنینیة (کینه های بدر، خیبر و حنین).

ü      امام زمان کدام دین را ترویج میکند؟ در قرآن در این زمینه آمده است: «و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم...: و بى‏گمان دینى را که براى آنان پسندیده است براى آنها استوار مى‏دارد» (سوره نور/ ۵۵). این ارتضی همان «رضیت لکم الاسلام دینا» است. 

نوت: 

ما در اول این نوشتار آوردیم که این تبیینات چنانچه خود گوینده نیز بر آن تصریح میکند، عام و عوام پسند است، گرچند اصل این سخنان در جمع تحصیل کردگان مقاطع مختلف حوزوی از ابتدایی تا دکتری بیان شده است. و گرنه چنین تبییناتی برای مساله مهمی چون امامت، آنهم از دیدگاه شیعه که امامت را همپای نبوت و بلکه در سطح بالا تر از آن تلقی میکند، سخنانی مثبَت و مثبِتی نمی باشد.

مولا در کلام مولانا

زین ســـبب پیغامبر با اجتهاد  

نـــــــام خود وان علی مولا نهاد

گفــت هر کو را منم مولا و دوســت  

ابـــــــــن عم من عـــــلی مولای اوست

کیــــــــست مـــــــــــولا آنک آزادت کند  

بـــــــــند رقیـــــــــــــت ز پـایت برکند

چـون بـــه آزادی نبــوت هادیست  

مــــومـنــان را ز انبیا آزادیست

ای گــروه مــــو منان شــادی کنید  

هـــم‌چــــو ســرو و سوسن آزادی کنید

لیک می‌گــــــــویید هـــــــر دم شــــــکر آب  

بــــــــــی‌زبـــــان چــــون گلستـــان خوش‌خضاب

بـــــــــی‌زبـــــــــــان گـــــــوینـــــــــد سرو و سبزه‌ زار  

شــــــــــــــکر آب و شــــــــــــکر عــــــــــــدل نــــــــوبهار

حلـــــــــــــــــه‌ هـــــــــــــــــــا پــــــــــــوشــیده و دامن ‌کشان  

مســـــــــت و رقــــــاص و خــــــوش و عنــــــــــــــبرفشان

جـــــــزو جــــــــــــــزو آبــــــــــــــستـــن از شـــاه بــهار  

جـــــــسمشان چـــــــــون درج پـــــــــــــر در ثـــــمار

مریـــــــمان بـــــی شــــــــوی آبـــست از مسیح  

خامـــــــشان بــی لاف و گفـــــــــتاری فصیح

مــــاه ما  بـی‌ نــــطق  خــــوش بر تـافتست  

هـــر زبــــــــان نـــطق از فر ما یــــافتست

نـطــــق عیــسی از فــــــــــــر مــــریم بود 

نــطق آدم پــــرتـــــــو  آن دم بــــــــــــــود

تـا زیــــادت گــردد از شــــکر ای ثـــــقات  

پــس  نبــــــــــــات دیــــگرست اندر نبـات

عکــس  آن اینــجاســـــت  ذل  مـــــن قـنع 

اندریـــــن طــورست عـــــــــز مـــن طمع

در جــوال نــــفس  خـــــود چنـــــدین مرو  

از خـــریـــداران خــــــود غــــــــافـل مشو