حجربن عدی

حجربن عَدِی(نه، عَدُی) که همین چند روز پیش توسط مخالفان افراطی و نیمه‌وحشی حکومت آدم کش بشار اسد، نبش قبر شده و برای دومین بار دفن شد، از طایفه‌ی کنده کوفه (نه از طایفه‌ی طی و از نسل عدی بن حاتم) بود که عصر پیامبر و چهار خلیفه اول اسلامی را به تمامه درک کرد. مرد شجاعی که در زمان خلیفه دوم در جنگ‌های متعدد شرکت جست، در آخرین جنگ با ایران آنروز، که مسلمانان به پیروزی رسیدند، فرماندهی جناح راست سپاه مسلمانان را به عهده داشت.

ادامه مطلب ...

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری یکی از نمونه‌های روشن انسان‌هایی است که معمولا از آن‌ها به‌عنوان«جمع‌اضداد» نام می‌برند. او در یکی از اشعار بلندش به زبان اردو، خود را از نگاه یک مولانا تعریف می‌کند: «که روزی مولانایی به من گفت: اقبال را می‌شناسی؟ مردی عجیبی است، مجموعه‌ای از کارها و خصلت‌های ضد و نقیض، مردی است که در عین سنی بودن، رگه‌هایی از تشیع در او یافت می‌شود؛ شب‌هایش با موسیقی و سحرگاه‌ اش با راز و نیاز می‌گذرد، در عین اینکه جانب شرع را روا می‌دارد، با زنان نامحرم نیز گرم گرفته و براحتی تمام ساعت‌ها حرف و سخن می زند، و...»

ادامه مطلب ...

شهید عدالت شدید

سخن جرج جرداق است که «قتل فی محراب عبادته لشدة عدله» برای عدالت شدید و سختگیرانه‌ای که در پیش گرفته بود در محراب عبادتش بخون آرمید.

پیامبر اسلام(ص) اورا سختگیر در امور الهی معرفی کرده بود. و از همان روزهای آغازین خلافتش، بر همگان سخت گرفت و بر خودش سخت‌تر. چون معتقد بود باید حاکم مردم چنان زندگی کند که محروم‌ترین افراد جامعه نیز از وضعیت خودش احساس شرمندگی نکند.
همگان را به زهد و بی اعتنایی به شکم و مرتبطات آن دعوت کرد، چیزی که برای برخی از اصحاب اطرافیانش که با اهداف و اغراض متفاوت با او بیعت کرده بودند، سخت تمام شد و بالأخره تحملش نکردند.

ادامه مطلب ...

نیایش در نگاه بزرگان

آنچه ذیلا مشاهده می‌کنید، اظهاراتی است از بزرگان جهان در مورد دعا و نیایش که خود به شکل‌های مختلف نمایان می شود، از نماز بگیر، تا دعا، تا... 

و همه این‌ها در واقع، از وجود و حضور یک نیروی مرموز در حاق و عمق وجود انسان حکایت می‌کند که بر خلاف تمام جاذبه‌های ظاهری و روزانه‌ی زندگی، انسان را به سمت و سوی دیگری می‌خواند و بلکه می‌کشاند. انسان در این مرحله وجودی، نایی است خالی از هر چیزی که بایستی «مرد نائی» در او بدمد و او را از آنچه ندارد و محروم است، پر کند.

1. «ویلیام جیمز» روان شناس بزرگ امریکایی می گوید:

«دعا و نماز و به عبارت دیگر, اتصال با روح عالم خلقت و جان جانان, کاری اثر بخش و دارای نتیجه است. ثمره آن عبارت است از ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که به طور محسوس دارای آثار مادی و معنوی است.»[1]

2. دکتر «وین دایر»:

«من در حال نماز به شیوه ای باور نکردنی از نور الهی برخودار می شوم و احساس می کنم همه وجود من, روح است هر چند هنوز از داشتن جسم آگاه هستم و هنگامی که از این احساس روحانی و سیر و سیاحت در عالم روح به جسم خود باز می گردم, احساس قدرت می کنم گویی جسم من آگنده از مقدار زیادی انرژی شده است.»[2]

3. «کارل یونگ» روان شناس بزرگ معاصر:

«واقعه نماز و دعای جمعی, بهره گیری از حیات فائق و متعالی است که برتر از همه مرزها و حدود زمانی و مکانی است و لحظه ای جاوید و ابدی در زمان است.»[3]

4. «روژه گارودی» فیلسوف و دانشمند مشهور فرانسوی:

«در نماز انسان به خود باز می گردد و همه هستی را در وجود خویش احساس می کند و چنین است که انسان با ایمان به ستایش وادار می شود.»[4] 

5. دکتر «فرانک لاباخ» دانشمند مشهور اروپایی

از قول دانشمند دیگری چنین می گوید: «ای خداوند! ساعت کوتاهی که در حضور تو صرف می شود چه تغییر عظیمی به وجود می آورد چه بارهای سنگینی بر اثر آن از سینه ها برداشته می شود و چه زمین های خشکی که بر اثر رگبارهای دعا شاداب می گردد ... .»[5]

6. «مهاتما گاندی» رهبر بزرگ هند:

«دعا و نماز, زندگی مرا نجات داده است, من بدون آن مدت ها پیش دیوانه شده بودم. من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود تلخ کامی های بسیار سختی داشته ام که مرا دستخوش ناامیدی می ساخت اگر توانسته ام بر این ناامیدی ها چیره شوم به خاطر دعا و نمازهایم بوده است. دعا و نماز را مانند حقیقت, بخشی از ندگی خود به شمار نمی آورم بلکه تنها به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحی آنا را به کار می بسته ام, زیرا اغلب خود را در حال و وضعی می یافتم که احتمالا بدون نماز و دعا نمی توانستم شادمان باشم. هر چه زمان می گذشت اعتقاد من به خدا افزایش می یافت و نیاز من به دعا ونماز بیشتر می شد و صورتی مقاومت ناپذیر به خود می گرفت. بدون آن زندگی سرد و تهی بود. به همان اندازه که غذا برای بدن لازم استع دعا و نماز برای روح ضرورت دارد. در واقع آن قدر که دعا و نماز برای روح لازم است, غذا برای بدن ضرورت ندارد زیرا اغلب لازم است به خاطر سلامت بیشتر خودمان گرسنگی بدهیم و از غذاخوردن خودداری کنیم, اما در مورد دعا و نماز چنین اجتنابی نمی توان وجود اشته باشد.[6]

گاندی در جای دیگر می گوید: «من کوچکترین شکی ندارم که نماز و دعا, وسیله غیر قابل انکاری برای پاک کردن قلب از امیال نفسانی است ولی باید با منتهای تواضع آمیخته گردد.»[7]

7. دکتر «الکسیس کارل» فیزیولوژیست معروف فرانوسی می‌گوید: 

«حالت دعا و مناجات, اثراتی در اعضای بدن ما به جا می گذارد که در نوع خود بی سابقه است این اثر در روزهای اول آن قدرها جالب توجه نیست اما کم کم وقتی عادی شد, هیچ لذتی نمی تواند با آن برابری کند.»

و در جای دیگر می گوید: «نیایش, پرواز روح است به سوی خدا یا حالت پرستش عاشقانه ای است نسبت به آن مبدأیی که معجزه حیات از او سرزده است و بالاخره نیایش, نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی, آفریدگار هستی, عقل کل, قدرت نامحدود و خیر مطلق.»[8].


[1] . ویلیام جیمز, دین و روان, ترجمه مهدی قانی، ص 177.

[2] . وین دایر, درمان با عرفان, ترجمه جمال هاشمی, ص 308.

[3] . جهان نگری کارل یونگ, ترجمه جلال ستاری, ص 218.

[4] . علی اصغر عزیزی تهرانی, حضور قلب در نماز, انتشارات بوستان کتاب, چاپ پنجم, 1382، ص 121.

[5] . همان.

[6] . همه مردم با هم برابرند, مهاتما گاندی, ترجمه محمود تفضلی, ص 106-107.

[7] . رؤیایی با حقیقت, مهاتما گاندی, ترجمه لیلی شاپوریان, ص 79.

[8] . الکسیس کارل, نیایش, ترجمه علی شریعتی, ص 41. 

منبع