در نگاه قرآنی خودی انسان محوری ترین چیزی است که تمام ابعاد وجودی اش را تحت تاثیر قرار می دهد. در این دیدگاه کسانی هستند که با غفلت و یا فراموشی خود و خودی خویش پا در میادین دیگر نهاده عمر خویش را در ابادی اموری میگذرانند که ربطی خاصی به "خود"ش ندارد یعنی همانی که مولانا قرآن شناسانه فرمود:
در زمین دیگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی تو کز برای اوست غمناکی تو
قرآن مجید نیز کسانی را که خدا را فراموش کنندٰ، دارای چنین خصوصیتی معرفی میکنند: "وَ لَا تَکُونُواْ کاَلَّذِینَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَئهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ" حشر/19.
از اینجا روشن میشود که ربط و وابستگی خودی انسان و خدای او چنان است که غفلت از یکی از آنها منجر به غفلت از دیگری میگردد. و همین است همانی که در شعر حکیمانه اقبال لاهوری بروشنی منعکس شده است، که خودی فقط از راه اتصال بخدا قابل دسترسی است همچنانکه تنها از طریق خودی میتوان به خدا رسید. در راه رسیدن بخدا از هرچیز جز خودی باید چشم پوشید و در راه دستیابی به خودی انسانی، چیزی جز خدا را نباید در نظر داشت!
از همگان کناره گیر صحبت آشنا طلب
هم ز خدا خودی طلب هم زخودی خدا طلب
ادامه دارد...
خودی ات را چند روزه که احیا نمی کنی؟ اگر احیا کردی سری به ماهم بزن .
با سلام مطالبی خوبی بود تشکر