روزگاریست که تلاش میکنم چیزی در وبلاگم بگذارم و هیچ چیزی ذهنم نمی آید و نمیشود که نمیشود. البته گرفتاریهای معمول بعد از سفر از قبیل مسایل خانه، اجاره، امور قبض برق و گاز و آب و... نیز، که در خانه های مشترک بیشتر اتفاق می افتد، با ذهن مشغولیهایی که ایجاد میکنند، نمیتوانند بی تاثیر باشد. علاوه بر موارد مذکور، مصروفیت هایی که مصاحبه آزمون دکتری پیش آورد؛ همه و همه در این بروز نشدن های طولانی مدت نقش داشتند.
زبان دوبیتی بدون تردید یکی از شیرین ترین زبان ها، و دوبیتی خود یکی از بهترین شیوه های ابراز احساسات، عواطف، درد و درک انسان است.
آنچه دوبیتی را از انواع مختلف شعر متمایز میکند اینکه سرودن دوبیتی نیاز به تحصیل و نیز اطلاع از قواعد و قوانین شعری نداشته و بسیاری از کسانی که کمی قریحه و ذوق شعر گفتن داشته باشد و حال و هوای سرودن نیز برایش حال حاصل آید میتواند دوبیتی هایی را سروده و خودرا تا حد زیادی تخلیه کند. به همین دلیل می بینیم که گاهی دوبیتی هایی با محتوایی خوب یا حتی عالی از زبان کسانی میتراود و بیرون می آید که کمترین بهره ای از سواد و خواندن ندارند.
ذیلا تعدادی از دوبیتی های هزارگی را تقدیم خوانندگان میکنیم که گویندگان آنها نامعلوم است و همانگونه که ذکر شد، شاید این ها بر زبان پیره زنی یا دختری یا... جاری شده باشد،کاری به گوینده نداریم اینجا نگاه به گفته است و نه گوینده بخوانید و لذت ببرید!
تَیِ دالُن خو مشکوله میزنی
آستَهآستَه سولَهسولَه میزنی
تاشَه تاشَه کِی قَد تو تُق موکونوم
نیمرِه چادر خو خندیده
میزنی
***
مسلمانا سه کار آمد د یگ بار
خکیوِ کیشت کَمَی
کندُو، غمِیار
خکیوِ کیشت، کَمی کَندُونه خَیره
مره کوشته غمِ
یار وفادار
***
مویِ غوزَه غوزَه پیش قلم تو
دَزیتَگَو نییَه یِد کس رَقَم تو
گوفتی بانِه مِنبر مِیوم دَزو قُل
َبلِه آردو چیشیمجای قدم تو
***
چه سیا رهَ پیشْکی چنگ موکونی
پوشت خوره چرخ دَدَه نیرنگموکونی
اَمی کارای تو یِد رایِ خودا نیست
دیلآشوقه هر دم تنگ موکونی