اقدام نفرت انگیز شماری از اعضا آکادمی علوم در نشر کتاب «اطلس اتنوگرافی اقوام ساکن در افغانستان(غیر پشتونها)»، علاوه بر اینکه ترکیب خاص اعضا و فعالین این نهاد به اصطلاح علمی-فرهنگی را آشکار میسازد، از چهره افرادی در درون این نهاد و نهادهای مشابه دولتی پرده بر میدارد که علی رغم بهره مندی مدام از انواع امتیازات مالی و مقامی، در دولتهای مختلف چندین دهه أخیر و حتی بیش از یک سده اخیر، از احساس مفرط حقارت و خود کوچک بینی درونی رنج میبرند.
بر اساس یافتههای دانش روانشناسی جدید، هر نوع اهانت و توهین به دیگران در واقع نه یک کنش بلکه یک واکنشی است به احساسات و نگرش درونی افراد نسبت به خودشان. واکنشی که بصورت ناخودآگاه و به شکل فرافکنانه از نوع اهانت و عیب جوئی از دیگران و ناقص بینی و نقص سازی برای آنها، بروز میکند.
چیزی که این یافتههای علمی را، عملا تأیید میکند، این است که ما در طول تاریخ هیچ نشانهای از اینکه فرد/جمع صاحب کرامت و پایبند به شرافت و عزت انسانی، به تحقیر، توهین و عیبجویی دیگران بپردازد، در دست نداریم.
حال سئوال که باقی میماند اینکه: چرا گروهی که بظاهر از تمام امتیازات گروهی و فردی برخوردارند، به چنین روز، روزگار و وضع نابسامان و حقارت بار روحی-روانی مبتلایند که به اشکال مختلف به توهین و اهانت به دیگر اقوام و مردم هموطن و همسرنوشت خویش میپردازند؟
به نظر میرسد این قبیل خود حقیر بینیهای آگاهانه یا ناآگاهانه، امری است تکوینی که اصل خلقت و صاحب آن به کسانی حواله اش میکند که تمام هم وهمت شان صرف تاراج نان و نام و آبروی دیگران میشود؟ گروهی که با وجود تمام داشتههای بهحق و ناحقی که برای خود از راههای مختلف حیله و دروغ و پیمان شکنی، وطن فروشی، و... دست پا کرده اند، کمترین آن را برای دیگران تحمل نمیکنند. و همینکه ببینند، چیزی بر داشتههای یا امتیازات و حقوق مسلم دیگران و یا پیشرفت و ترقی شان افزوده شد، با تمام توان در تضیع و نابودی آن و در صورت ضرور خود افراد و جوامع اقدام میکنند.
گرچند جوامع اسلامی، تا حدی زیادی، در عصر غیبت کبرای اخلاق بسر برده و از این لحاظ حساسترین وضعیت خود در طول تاریخش را سپری میکند، اما هر سال و هر بار که روز بعثت و یاد آن بمیان میآید، ناخودآگاه به یاد سخن نابی ...از پیامبر گرامی اسلامی(ص) می افتیم که در ان ترویج اخلاق نیک را سر لوحه کار و رسالت انبیا و اینجا خودش معرفی میفرمایند: «إنی بعثت لأتمم مکارم الاخلاق» [من برای به کمال رساندن اخلاق نیک مبعوث شدهام]!
قرآن مجید گوشههایی از این اخلاق را چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی از قبیل نیکی به دیگران، نداشتن سوء ظن، غیبت نکردن، همکاری و تعاون اجتماعی، بر قراری نظام برابری و برادری اسلامی، و... بیان کرده و تعداد چند برابر آن و در واقع توضیحات و تفصیل بیشترش، در احادیث پیامبر اکرم(ص) و دیگر بزرگان دینی اعم از صحابه و غیر آنها آمده است. اما اینها و امثال شان هیچگاه و بویژه در عصر ما بعنوان یک آموزه مهم، حیاتی و مؤثر دینی-اسلامی، که میتوانند در ابعاد مختلف زندگی بشر انقلابی بر پا نموده و آنها را به راه و جاه انسانی و ارزجمندی هدایت کند، جدی گرفته نشده و نمیشود.
شاید تنها دلیل مان این باشد که اگر ما چنین باشیم و دیگران نه، لقمه یکروزه غیر اخلاقیان نیز نخواهیم شد! و این ساده لوحی است.
چنین سخنی گرچه در واقع درست است، اما اگر حقیقت برای ما اهمیتی بیشتر از واقعیت تلخ و شیرینِ اکثرا کوته مدت داشته باشد، به نظر میرسد چیزی فراتر از این را لازم میداند.
حد اقل اینکه هر کسی از ما بعنوان یک انسان، مبلغ خوب خوبیها باشیم.
بعثت رسول اکرم(ص) [حال در هر روز و زمانی که باشد] بر همه اخلاق باوران گرامی باد!