زیبائی تمام و مدام

اینکه در مجلس نامحرمان و نامردمان 

اندیشه اش می درخشد و زبانش اعجاز 

می کند، تربیت یافته مدینه علمی است 

که بنا بود همگان را چون او  انسان  

خود باور و به "خودی" رسیده  و خود را  

یافته تربیت کند که دست تقدیر یا تزویر 

امانش نداد!

ادامه مطلب ...

احیاء خودی

در نگاه قرآنی خودی انسان محوری ترین چیزی است که تمام ابعاد وجودی اش را تحت تاثیر قرار می دهد. در این دیدگاه کسانی هستند که با غفلت و یا فراموشی خود و خودی خویش پا در میادین دیگر نهاده عمر خویش را در ابادی اموری میگذرانند که ربطی خاصی به "خود"ش ندارد یعنی همانی که مولانا قرآن شناسانه فرمود:  

           در زمین دیگران خانه  مکن         کار خود کن کار بیگانه مکن 

           کیست بیگانه تن خاکی تو        کز برای اوست غمناکی تو

قرآن مجید نیز کسانی را که خدا را فراموش کنندٰ، دارای چنین خصوصیتی معرفی میکنند: "وَ لَا تَکُونُواْ کاَلَّذِینَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَئهُمْ أَنفُسَهُمْ  أُوْلَئکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ" حشر/19.

از اینجا روشن میشود که ربط و وابستگی خودی انسان و خدای او چنان است که غفلت از یکی از آنها منجر به غفلت از دیگری میگردد. و همین است همانی که در شعر حکیمانه اقبال لاهوری بروشنی منعکس شده است، که خودی فقط از راه اتصال بخدا قابل دسترسی است همچنانکه تنها از طریق خودی میتوان به خدا رسید. در راه رسیدن بخدا از هرچیز جز خودی باید چشم پوشید و در راه دستیابی به خودی انسانی، چیزی جز خدا را نباید در نظر داشت!

      از همگان کناره گیر صحبت آشنا طلب      

هم ز خدا خودی طلب هم زخودی خدا طلب 

ادامه دارد...

فهم های روزانه

با سلام مجدد 

شاید از سخن گفتن روی کاغذ- Talk on paper- زیاد شنیده باشید مفهوم این جمله همان لاگ یا به تعبیر رایجش وبلاگ نویسی است. این که گفتم تعبیر رائج تا میان تعبیر صحیح و تعبیر رائج فرق گذاشته باشم و در ضمن به این نکته نیز اشاره کنم که تعبیر رائج لزوما تعبیر صحیح نیست! "لاگ" بمعنی ثبت وقایع یا همان یا داشت های روزانه ای است که روی کاغذ منتقل میشوند و "وب" هم که معروف و مشهور است و بمعنی تار نما یا شبکه بکار برده میشود. ترکیب این دو واژه "وبلاگ" میشود "روزنوشته های روی شبکه"! (عجب چیزی در آمد) که در تعبیر رائج و عرفی ما به مجموع آن "روز نوشت" اطلاق میکنند. 

راستی عرف ما هم چه چیزی است! و چه مسایل مشکلی را بسادگی آب خوردن برای ما آسان میکند اما و صد اما آیا این قدر ساده بودن و ساده گرفتن امور راه بجائی می برد؟ یعنی میتوان این سادگی و ساده زیستی و ساده فهمی را بهانه و حجت میان خود خلق یا حتی خود و خدا دانست؟ آیا آنچه بنام سیره عقلا یا سیره عقلائی یاد میشود همین ساده انگاری های اجتماعی و... است؟ اگر چنین باشد کمی خیال مان از ترس جهنم و... راحت میشود و گرنه سخت است و باید دستی جنباند و چیزی درستی فهمید و گرنه 

روزی که پیشگاه حقیقت شود پدید / شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد 

آنروز روزی نیست که ندامت سودی داشته باشد و بتوان از آن طرفی بست. پس یا ارحم الراحمینا ما را چنان دار که خود پسندی